Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نماز مسافر

نماز مسافر

«مسافر» بايد نماز ظهر و عصر و عشا را با هشت شرط، شكسته به جا آورد، يعنى دو ركعت بخواند:

شرط اول، آنكه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد؛

(مسئله 1246 ) كسى كه رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است، اگرچه رفتن او كمتر از چهار فرسخ هم باشد، بايد نمازش را شكسته بخواند، چه همان روز و شب بخواهد برگردد يا غير آن روز و شب.

(مسئله 1247 ) اگر سفر او مختصرى از هشت فرسخ كمتر باشد، يا نداند كه سفرش هشت فرسخ شده است يا نه، نبايد نمازش را شكسته بخواند و چنانچه شك كند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه، در صورتى كه تحقيق كردن برايش مشقّت دارد، بايد نمازش را تمام بخواند و اگر مشقّت ندارد، بنا بر احتياط واجب، بايد تحقيق كند كه اگر فرد مورد اطمينانى بگويد، يا بين مردم معروف باشد كه سفر او هشت فرسخ است، بايد نمازش را شكسته بخواند.

(مسئله 1248 ) كسى كه يقين دارد سفر او هشت فرسخ است، اگر نماز را شكسته بخواند و بعد بفهمد كه هشت فرسخ نبوده، نمازش صحيح است، ليكن بنا بر احتياط مستحب آن را چهار ركعتى به جا آورد و اگر وقت گذشته، قضا نمايد.

(مسئله 1249 ) كسى كه يقين دارد سفرش هشت فرسخ نيست يا شك دارد كه هست يا نه، چنانچه در بين راه بفهمد كه سفر او هشت فرسخ بوده، اگرچه كمى از راه باقى باشد، بايد نمازش را شكسته بخواند؛ و اگر بعد از تمام خواندن نماز، فهميد سفرش هشت فرسخ بوده، نمازش صحيح است، ليكن بنا بر احتياط مستحب، دوباره شكسته اعاده نمايد و اگر وقتِ نماز گذشته، شكسته قضا نمايد.

(مسئله 1250 ) اگر كسى بين دو محلّى كه فاصله آنها كمتر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت و آمد كند، اگرچه روى هم رفته هشت فرسخ شود، بايد نمازش را تمام بخواند.

(مسئله 1251 ) اگر محلّى دو راه داشته باشد، يك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد، چنانچه انسان از راهى كه هشت فرسخ است به آنجا برود، بايد نمازش را شكسته بخواند؛ و اگر از راهى كه هشت فرسخ نيست برود، بايد تمام بخواند.

(مسئله 1252 ) بايد ابتداى هشت فرسخ را از خانه هاى آخر شهر حساب كند.

شرط دوم، آنكه از اول مسافرت، قصد هشت فرسخ را داشته باشد. پس اگر به جايى كه كمتر از هشت فرسخ فاصله دارد، مسافرت كند و بعد از رسيدن به آنجا قصد كند جايى برود كه با مقدارى كه آمده هشت فرسخ شود، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته، بايد نمازش را تمام بخواند؛ ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ ديگر برود يا مقدارى برود كه با برگشتن هشت فرسخ باشد، بايد نمازش را شكسته بخواند؛

(مسئله 1253 ) كسى كه نمى داند سفرش چند فرسخ است، مثلا براى پيدا كردن گمشده اى مسافرت مى كند و نمى داند كه چه مقدار بايد برود تا آن را پيدا كند، بايد نمازش را تمام بخواند؛ ولى در برگشتن، چنانچه تا وطنش يا جايى كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند، هشت فرسخ يا بيشتر باشد، بايد نمازش را شكسته بخواند؛ همچنين اگر در بين رفتن قصد كند كه مقدارى برود و برگردد، كه رفتن و برگشتن هشت فرسخ شود، بايد نمازش را شكسته بخواند.

(مسئله 1254 ) مسافر در صورتى بايد نمازش را شكسته بخواند كه تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس كسى كه از شهر بيرون مى رود و مثلا قصدش اين است كه اگر رفيق پيدا كند، سفر هشت فرسخى برود چنانچه اطمينان دارد كه رفيق پيدا مى كند، بايد نمازش را شكسته بخواند و اگر اطمينان ندارد، بايد تمام بخواند.

(مسئله 1255 ) كسى كه قصد هشت فرسخ دارد، اگرچه در هر روز مقدار كمى راه برود وقتى به جايى برسد كه ديوار شهر را نبيند و اذان آن را نشنود، بايد نمازش را شكسته بخواند؛ ولى اگر در هر روز مقدار خيلى كمى راه برود كه نگويند مسافر است، بايد نمازش را تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.

(مسئله 1256 ) كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است، مانند خدمتگزارى كه از خود اختيار ندارد، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است، بايد نمازش را شكسته بخواند.

(مسئله 1257 ) كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است، اگر بداند يا گمان داشته باشد كه قبل از رسيدن به چهار فرسخْ از او جدا مى شود يا شك داشته باشد كه قبل از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مى شود يا نه، بايد نمازش را تمام بخواند.

شرط سوم، آنكه در بين راه، از قصد خود برنگردد. پس اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد يا مردّد شود و آنچه كه رفته با برگشت، هشت فرسخ نباشد، بايد نمازش را تمام بخواند؛

(مسئله 1258 ) اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخْ از مسافرت منصرف شود، چنانچه تصميم داشته باشد كه همان جا بماند يا بعد از ده روز برگردد، يا در برگشتن و ماندن مردّد باشد، بايد نمازش را تمام بخواند.

(مسئله 1259 ) اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخْ و يا جايى كه با برگشت هشت فرسخ مى شود از مسافرت منصرف شود و تصميم داشته باشد كه برگردد، بايد نمازش را شكسته بخواند.

(مسئله 1260 ) اگر انسان براى رفتن به محلّى حركت كند و بعد از پيمودن مقدارى از راه بخواهد جاى ديگرى برود، چنانچه از محلّ اولى كه حركت كرده تا جايى كه مى خواهد برود، هشت فرسخ باشد، بايد نمازش را شكسته بخواند.

(مسئله 1261 ) اگر قبل از آنكه به هشت فرسخ برسد، مردّد شود كه بقيّه راه را برود يا نه، و در موقعى كه مردّد است راه نرود و بعد تصميم بگيرد كه بقيّه راه را برود، بايد تا آخر مسافرت نمازش را شكسته بخواند.

(مسئله 1262 ) اگر قبل از آنكه به هشت فرسخ برسد، مردّد شود كه بقيّه راه را برود يا نه، و در موقعى كه مردّد است مقدارى راه برود و بعد تصميم بگيرد كه هشت فرسخ ديگر برود، يا مقدارى برود كه با برگشتن هشت فرسخ باشد، تا آخر مسافرت بايد نمازش را شكسته بخواند.

(مسئله 1263 ) اگر قبل از آنكه به هشت فرسخ برسد، مردّد شود كه بقيّه راه را برود يا نه، و در موقعى كه مردّد است مقدارى راه برود و بعد تصميم بگيرد كه بقيّه راه را برود، چنانچه باقى مانده سفر او هشت فرسخ باشد يا رفت و برگشتْ هشت فرسخ باشد ولى بخواهد برود و برگردد، بايد نمازش را شكسته بخواند؛ ولى اگر راهى كه قبل از مردّد شدن و راهى كه بعد از آن مى رود روى هم هشت فرسخ باشد، بايد نماز را شكسته بخواند مخصوصاً اگر مقدارى كه در حال ترديد پيموده كم باشد، گرچه احتياط مستحب آن است كه نمازش را هم شكسته و هم تمام بخواند.

شرط چهارم، آنكه نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ، از وطن خود بگذرد، يا ده روز يا بيشتر در جايى بماند. پس كسى كه مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد يا ده روز در محلّى بماند، بايد نمازش را تمام بخواند؛

(مسئله 1264 ) كسى كه نمى داند قبل از رسيدن به هشت فرسخْ از وطنش مى گذرد يا نه، يا ده روز در محلّى مى ماند يا نه، بايد نمازش را تمام بخواند.

(مسئله 1265 ) كسى كه مى خواهد قبل از رسيدن به هشت فرسخْ از وطنش بگذرد، يا ده روز در محلّى بماند و نيز كسى كه مردّد است كه از وطنش بگذرد يا ده روز در محلّى بماند، اگر از ماندن ده روز يا گذشتن از وطن منصرف شود، باز هم بايد نمازش را تمام بخواند؛ ولى اگر باقى مانده راه، هشت فرسخ باشد يا مقدارى كه رفت و برگشت آن، هشت فرسخ باشد، بايد نمازش را شكسته بخواند.

شرط پنجم، آنكه براى كار حرام سفر نكند و اگر براى كار حرامى، مانند دزدى سفر كند، بايد نمازش را تمام بخواند؛ و همچنين است اگر خودِ سفر، حرام باشد، مثل آنكه براى او ضرر داشته باشد، يا زن، بدون اجازه شوهر سفرى برود كه بر او واجب نباشد، و منافى با شئون خانوادگى مرد و يا به صورت اعتراض و بيرون رفتن از خانه يا مزاحم حقوق واجب زوج باشد؛ ولى اگر مثل سفر حجْ واجب باشد، بايد نمازش را شكسته بخواند؛

(مسئله 1266 ) سفرى كه به قصد اذيّت پدر و مادر باشد، حرام است و انسان بايد در آن سفر، نمازش را تمام بخواند و روزه هم بگيرد.

(مسئله 1267 ) كسى كه سفر او حرام نيست و براى كار حرام هم سفر نمى كند، اگرچه در سفر، معصيتى انجام دهد ـ مثلا غيبت كند يا شراب بخورد ـ بايد نمازش را شكسته بخواند.

(مسئله 1268 ) اگر كسى مخصوصاً براى آنكه كار واجبى را ترك كند، مسافرت نمايد نمازش تمام است، پس كسى كه بدهكار است، اگر بتواند بدهى خود را بدهد و طلبكار هم مطالبه كند، چنانچه در سفر نتواند بدهى خود را بدهد و مخصوصاً براى فرار از دادن قرض مسافرت نمايد، بايد نمازش را تمام بخواند، ولى اگر مخصوصاً براى ترك واجب مسافرت نكند، بايد نمازش را شكسته بخواند و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.

(مسئله 1269 ) اگر كسى سفرش سفر حرام نباشد، ولى مركبى كه سوار است غصبى باشد و يا در زمين غصبى مسافرت نمايد، نمازش را بايد تمام بخواند.

(مسئله 1270 ) كسى كه با ظالم مسافرت مى كند اگر ناچار نباشد و مسافرت او كمك به ظالم باشد، بايد نمازش را تمام بخواند؛ و اگر ناچار باشد يا مثلا براى نجات دادن مظلومى با او مسافرت كند، نمازش شكسته است.

(مسئله 1271 ) اگر كسى به قصد تفريح و گردش مسافرت كند، سفرش حرام نيست و بايد نمازش را شكسته بخواند.

(مسئله 1272 ) اگر كسى براى لهو و خوشگذرانى به شكار برود، نمازشْ تمام است؛ و چنانچه براى تهيّه معاش به شكار رود، نمازشْ شكسته است؛ و همچنين اگر براى كسب و زياد كردن مال برود، گرچه احتياط مستحب آن است كه نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.

(مسئله 1273 ) كسى كه براى معصيت سفر كرده، موقعى كه از سفر بر مى گردد اگر توبه كرده، بايد نمازش را شكسته بخواند؛ و اگر توبه نكرده و چيزى هم كه بازگشت را از جزئيت سفر معصيت خارج كند واقع نشده باشد (يعنى فقط به عنوان برگشت به وطن بازگردد، نه به غرض مباح ديگرى)، بايد تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.

(مسئله 1274 ) كسى كه سفر او سفر معصيت است، اگر در بين راه از قصد معصيت برگردد، چنانچه باقى مانده راه هشت فرسخ باشد و يا رفت و برگشت آن، هشت فرسخ باشد، بايد نمازش را شكسته بخواند.

(مسئله 1275 ) كسى كه براى معصيت سفر نكرده، اگر در بين راه قصد كند كه بقيّه راه را براى معصيت برود، بايد نمازش را تمام بخواند؛ ولى نمازهايى را كه شكسته خوانده، صحيح است.

شرط ششم، آنكه از صحرانشينهايى نباشد كه در بيابانها گردش مى كنند و هر جا آب و خوراك براى خود و حَشَمشان پيدا كنند، مى مانند و بعد از چندى به جاى ديگر مى روند. صحرانشينها در اين مسافرتها بايد نمازشان را تمام بخوانند؛

(مسئله 1276 ) اگر يكى از صحرانشينها براى پيدا كردن منزل و چراگاه حيواناتشان سفر كند، چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد، اگر خانه و زندگيش همراهش باشد بايد نمازش را تمام بخواند، و گرنه بايد شكسته بخواند.

(مسئله 1277 ) اگر صحرانشين براى زيارت يا حج يا تجارت و مانند اينها مسافرت كند، بايد نمازش را شكسته بخواند.

شرط هفتم، آنكه كثيرالسفر نباشد. بنا براين، شتردار و راننده و چوبدار و كشتيبان و مانند اينها، اگرچه براى بردن اثاثيه منزل خود مسافرت كنند، در غير سفر اول بايد نماز را تمام بخوانند؛ ولى در سفر اول، اگر كوتاه باشد، نمازشان شكسته است؛ ولى اگر سفر اوّل او طول بكشد يا از مكانى به مكان ديگر برود كه عرفاً بگويند كثيرالسفر است بايد نماز را تمام بخواند.

(مسئله 1278 ) كسى كه كثيرالسفر است اگر براى كار ديگرى غير از كار حرفه و شغلى اش هم مسافرت نمايد ـ مثلا براى زيارت يا حج مسافرت كند ـ بايد نمازش را تمام بخواند و در حكم سفرهاى شغلى اوست، همان طور كه اگر راننده اى هم اتومبيل خود را براى زيارت كرايه بدهد و در ضمن خودش هم زيارت كند، بايد نمازش را تمام بخواند.

(مسئله 1279 ) حمله دار (مدير كاروان حج) يعنى كسى كه براى رساندن حاجيها در ماههاى حج به مكّه مسافرت مى كند، بايد نمازش را شكسته بخواند؛ مگر آنكه براى اين كار سفرهاى متعددى را بايد انجام دهد به نحوى كه گفته شود در اين ماهها زياد سفر مى كند.

(مسئله 1280 ) كسى كه شغل او حمله دارى است و حاجيها را از راه دور به مكّه مى برد، چنانچه تمام سال يا بيشتر سال را در راه باشد، بايد نمازش را تمام بخواند.

(مسئله 1281 ) كسى كه در مقدارى از سال شغلش مسافرت است، مثل راننده اى كه فقط در تابستان يا زمستان اتومبيل خود را كرايه مى دهد، بايد در سفر نمازش را تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.

(مسئله 1282 ) راننده و دوره گردى كه در دو سه فرسخى شهر رفت و آمد مى كند، چنانچه اتفاقاً سفر هشت فرسخى برود، بايد نمازش را شكسته بخواند.

(مسئله 1283 ) كسى كه كثيرالسفر است اگر ده روز يا بيشتر در وطن خود بماند، چه از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشد، چه بدون قصد بماند، بايد در سفر اولى كه بعد از ده روز مى رود، نمازش را شكسته بخواند.

(مسئله 1284 ) كسى كه كثيرالسفر است، اگر در غير وطن خود ده روز بماند، در سفر اولى كه بعد از ده روز مى رود، بايد نمازش را شكسته بخواند، چه از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشد يا نداشته باشد.

(مسئله 1285 ) كسى كه كثيرالسفر است، اگر شك كند كه در وطن خود يا جاى ديگر ده روز مانده يا نه، بايد نمازش را تمام بخواند.

(مسئله 1286 ) كسى كه در شهرها سياحت مى كند و براى خود وطنى اختيار نكرده، بايد نمازش را تمام بخواند.

(مسئله 1287 ) كسى كه در شهر يا روستايى جنسى دارد كه براى حمل آن مسافرتهاى زياد و پياپى مى كند، بايد نمازش را تمام بخواند.

(مسئله 1288 ) كسى كه از وطنش صرف نظر كرده و مى خواهد وطن ديگرى براى خود اختيار كند، اگر كثيرالسفر نباشد بايد در مسافرت، نمازش را شكسته بخواند.

شرط هشتم، آنكه به حدّ ترخّص برسد، يعنى از وطنش يا جايى كه قصد كرده ده روز در آنجا بماند، به قدرى دور شود كه ديوار شهر را نبيند و صداى اذان آن را نشنود؛ ولى بايد در هوا غبار يا چيز ديگرى نباشد كه از ديدن ديوار و شنيدن اذان جلوگيرى كند و لازم نيست به قدرى دور شود كه مناره ها و گنبدها را نبيند، يا ديوارها هيچ پيدا نباشد؛ بلكه همين قدر كه ديوارها كاملا معلوم نباشد، كافى است.

(مسئله 1289 ) كسى كه به سفر مى رود اگر به جايى برسد كه اذان را نشنود ولى ديوار شهر را ببيند يا ديوارها را نبيند و صداى اذان را بشنود، چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند، بايد نماز را هم تمام و هم شكسته بخواند و يا نماز را به تأخير بيندازد تا هم ديوار را نبيند و هم اذان را نشود.

(مسئله 1290 ) مسافرى كه به وطنش بر مى گردد، يا به محلّى كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند مى رسد، وقتى ديوار وطن يا محلّ اقامت خود را ببيند و صداى اذان آن را بشنود، بايد نمازش را تمام بخواند؛ ولى بنا بر احتياط مستحب نماز را به تأخير بيندازد تا به منزل برسد، يا نمازش را هم شكسته و هم تمام بخواند.

(مسئله 1291 ) هرگاه شهرى در بلندى باشد كه از دور ديده شود، يا به قدرى گود باشد كه اگر انسان كمى دور شود ديوار آن را نبيند، كسى كه از آن شهر مسافرت مى كند، وقتى به اندازه اى دور شود كه اگر آن شهر در زمين هموار بود، ديوارش از آنجا ديده نمى شد، بايد نماز خود را شكسته بخواند؛ همچنين اگر پستى و بلندى خانه ها بيشتر از معمول باشد، بايد ملاحظه معمول را بنمايد.

(مسئله 1292 ) اگر كسى از محلّى مسافرت كند كه خانه و ديوار ندارد، وقتى به جايى برسد كه اگر آن محل ديوار داشت از آنجا ديده نمى شد، بايد نمازش را شكسته بخواند.

(مسئله 1293 ) اگر كسى به قدرى دور شود كه نداند صدايى را كه مى شنود صداى اذان است يا صداى ديگرى، بايد نمازش را شكسته بخواند؛ ولى اگر بفهمد اذان مى گويند و كلمات آن را تشخيص ندهد، بايد تمام بخواند.

(مسئله 1294 ) اگر كسى به قدرى دور شود كه اذان خانه ها را نشنود، ولى اذان شهر را كه معمولا در جاى بلند مى گويند بشنود، نبايد نمازش را شكسته بخواند.

(مسئله 1295 ) اگر كسى به جايى برسد كه اذان شهر را كه معمولا در جاى بلند مى گويند نشنود، ولى اذانى را كه در جاى خيلى بلند مى گويند بشنود، بايد نمازش را شكسته بخواند.

(مسئله 1296 ) اگر چشم يا گوش او يا صداى اذان غير معمولى باشد، در محلّى بايد نمازش را شكسته بخواند كه چشم متوسط ديوار خانه ها را نبيند و گوش متوسط صداى اذان معمولى را نشنود.

(مسئله 1297 ) اگر انسان بخواهد در محلّى نماز بخواند كه شك دارد به حدّ ترخّص رسيده يا نه، بايد نمازش را تمام بخواند و در موقع برگشتن اگر شك كند كه به حدّ ترخّص رسيده يا نه، بايد نمازش را شكسته بخواند؛ و چون در بعضى موارد اشكال پيش مى آيد مانند آنكه در فرض مسئله، موقع رفتن نماز ظهر را تمام بخواند و موقع برگشتن همان جا نماز عصر را شكسته بخواند، بايد يا آنجا نماز نخواند يا بنا بر احتياط واجب نمازش را هم شكسته و هم تمام بخواند.

(مسئله 1298 ) مسافرى كه در سفر از وطن خود عبور مى كند، وقتى به جايى برسد كه ديوار وطن خود را ببيند و صداى اذان را بشنود، بايد نمازش را تمام بخواند.

(مسئله 1299 ) مسافرى كه در بين مسافرت به وطنش رسيده، تا وقتى در آنجا هست بايد نمازش را تمام بخواند؛ ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، يا چهار فرسخ برود و برگردد، وقتى به جايى برسد كه ديوار وطن را نبيند و صداى اذان آن را نشنود، بايد نمازش را شكسته بخواند.

(مسئله 1300 ) محلّى را كه انسان براى اقامت و زندگى خود اختيار كرده وطن اوست، چه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آنجا را براى زندگى اختيار كرده باشد.

(مسئله 1301 ) اگر كسى قصد دارد در محلّى كه وطن اصلى اش نيست مدتى نسبتاً طولانى كه در آنجا به او مسافر گفته نمى شود، بماند و بعد به جاى ديگرى برود، آنجا وطن او حساب نمى شود؛ امّا نمازش در آنجا تمام است و مسافر نمى باشد.

(مسئله 1302 )اگر انسان در جايى كه وطن اصلى او نيست قصد ماندن هميشگى نداشته باشد، وطن او حساب نمى شود، ليكن همان طور كه در مسئله قبل گفته شد نمازش تمام است.

(مسئله 1303 ) كسى كه در دو محل يا بيشتر زندگى مى كند همه آنها وطن او محسوب مى شود، و وطن اختصاص به يك محل و دو محل ندارد.

(مسئله 1304 )در جايى كه وطن اصلى، يا وطن انتخابى و جايى كه در (مسئله 1301) گفته شد، نباشد، اگر قصد اقامه نكند، نمازش شكسته است؛ چه ملكى در آنجا داشته باشد يا نداشته باشد و چه در آنجا شش ماه غير متوالى مانده باشد يا نه.

(مسئله 1305 ) اگر انسان به جايى برسد كه قبلاً وطن او بوده و از آنجا صرف نظر كرده، نبايد نمازش را تمام بخواند، اگرچه وطن ديگرى هم براى خود اختيار نكرده باشد.

(مسئله 1306 ) مسافرى كه قصد دارد ده روز پشت سر هم در محلّى بماند، يا مى داند كه بدون اختيار ده روز در محلّى مى ماند، در آن محل بايد نمازش را تمام بخواند.

(مسئله 1307 ) مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلّى بماند، لازم نيست قصد ماندن شب اول يا شب يازدهم را داشته باشد و همين كه قصد كند از روز اول تا غروب روز دهم بماند، بايد نمازش را تمام بخواند؛ و همچنين اگر مثلا قصدش اين باشد كه از ظهر روز اول تا ظهر روز يازدهم بماند، بايد نمازش را تمام بخواند.

(مسئله 1308 ) مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلّى بماند، در صورتى بايد نمازش را تمام بخواند كه بخواهد تمام ده روز را در يك جا بماند؛ پس اگر بخواهد مثلا ده روز در نجف و كوفه، يا قم و جمكران[1] بماند، بايد نمازش را شكسته بخواند.

(مسئله 1309 ) مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلّى بماند، اگر از اول قصد داشته باشد كه در بين ده روز به اطراف آنجا (باغات و مزارع اطراف هر چند بيرون از حدّ ترخّص باشد) برود، اگر كمتر از مسافت باشد، بايد نمازش را تمام بخواند؛ مگر آنكه بيشترين وقتش را بخواهد در بيرون بگذراند و يا خوابگاه و استراحتگاه را در بيرون قرار دهد كه در اين صورت اقامه محقّق نمى شود و بايد نمازش را شكسته بخواند.

(مسئله 1310 ) مسافرى كه تصميم ندارد ده روز در جايى بماند، مثلا قصدش اين است كه اگر رفيقش بيايد، يا منزل خوبى پيدا كند، ده روز بماند، بايد نمازش را شكسته بخواند.

(مسئله 1311 ) كسى كه تصميم دارد ده روز در محلّى بماند، اگرچه احتمال بدهد كه براى ماندن او مانعى بوجود آيد؛ در صورتى كه به آن احتمال در زندگى اعتنا نمى شود و قصد محقّق شود، بايد نمازش را تمام بخواند.

(مسئله 1312 ) اگر مسافر بداند كه مثلا ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده و قصد كند كه تا آخر ماه در جايى بماند، بايد نمازش را تمام بخواند؛ ولى اگر نداند تا آخر ماه چه قدر مانده و قصد كند كه تا آخر ماه بماند، بايد نمازش را شكسته بخواند، اگرچه از موقعى كه قصد كرده تا آخر ماه، ده روز يا بيشتر باشد.

(مسئله 1313 ) اگر مسافر قصد كند ده روز در محلّى بماند، چنانچه پيش از خواندن يك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف شود، يا مردّد شود كه در آنجا بماند يا به جاى ديگرى برود، بايد نمازش را شكسته بخواند؛ و اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف شود، يا مردّد شود تا وقتى در آنجا هست، بايد نمازش را تمام بخواند.

(مسئله 1314 ) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند، اگر روزه بگيرد و بعد از ظهر، از ماندن در آنجا منصرف شود، چنانچه يك نماز چهار ركعتى خوانده باشد، روزه اش صحيح است و تا وقتى در آنجا هست بايد نمازهاى خود را تمام بخواند؛ و اگر يك نماز چهار ركعتى نخوانده باشد، روزه آن روزش صحيح است، امّا نمازهاى خود را بايد شكسته بخواند و روزهاى بعد هم نمى تواند روزه بگيرد.

(مسئله 1315 ) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند، اگر از ماندن منصرف شود و شك كند پيش از آنكه از قصد ماندن برگردد، يك نماز چهار ركعتى خوانده يا نه، بايد نمازهاى خود را شكسته بخواند.

(مسئله 1316 ) اگر مسافر به نيّت اينكه نمازش را شكسته بخواند، مشغول نماز شود و در بين نماز تصميم بگيرد كه ده روز يا بيشتر بماند، بايد نماز را چهار ركعتى تمام نمايد.

(مسئله 1317 ) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند، اگر در بين نماز چهار ركعتى از قصد خود برگردد، چنانچه داخل ركوع ركعت سوم نشده، بايد نماز را دو ركعتى تمام نمايد و بقيّه نمازهاى خود را شكسته بخواند؛ و اگر داخل در ركوع ركعت سوم شده نمازش باطل است، و تا وقتى در آنجا هست بايد نمازش را شكسته بخواند.

(مسئله 1318 ) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند، اگر بيشتر از ده روز در آنجا بماند تا وقتى مسافرت نكرده، بايد نمازش را تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند.

(مسئله 1319 ) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند، بايد روزه واجب را بگيرد و مى تواند روزه مستحبّى را هم به جا آورد و نماز جمعه و نافله ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.

(مسئله 1320 ) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جايى كه كمتر از چهار فرسخ است برود و به محلّ اقامه خود برگردد، بايد نمازش را تمام بخواند.

(مسئله 1321 ) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جايى كه كمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آنجا بماند، بايد در رفتن و در محلّى كه قصد ماندن ده روز كرده، نمازهاى خود را تمام بخواند؛ ولى اگر جايى كه مى خواهد برود هشت فرسخ يا بيشتر باشد، بايد موقع رفتنْ نمازهاى خود را شكسته بخواند و چنانچه در آنجا قصد ماندن ده روز كرد، بايد نمازش را تمام بخواند.

(مسئله 1322 ) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جايى كه كمتر از چهار فرسخ است برود، چنانچه مردّد باشد كه به محلّ اولش برگردد يا نه، يا به كلّى از برگشتن به آنجا غافل باشد، يا بخواهد برگردد ولى مردّد باشد كه ده روز در آنجا بماند يا نه، يا آنكه از ده روز ماندن در آنجا و مسافرت از آنجا غافل باشد، بايد از وقتى كه مى رود تا برمى گردد و بعد از برگشتن، نمازهاى خود را تمام بخواند.

(مسئله 1323 ) اگر به گمان اينكه رفقايش مى خواهند ده روز در محلّى بمانند، قصد كند كه ده روز در آنجا بماند و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بفهمد كه آنها قصد نكرده اند، اگرچه خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدتى كه در آنجا هست، بايد نمازش را تمام بخواند.

(مسئله 1324 ) اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ، سى روز در محلّى بماند و در تمام سى روز در رفتن و ماندن، مردّد باشد، بعد از گذشتن سى روز، اگرچه مقدار كمى در آنجا بماند، بايد نمازش را تمام بخواند؛ ولى اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ، در رفتن بقيّه راه مردّد شود، از وقتى كه مردّد مى شود، بايد نمازش را تمام بخواند.

(مسئله 1325 ) مسافرى كه مى خواهد نُه روز يا كمتر در محلّى بماند، اگر بعد از آنكه نُه روز يا كمتر در آنجا ماندْ بخواهد دوباره نُه روز ديگر يا كمتر بماند، همين طور تا سى روز، روز سى و يكم بايد نمازش را تمام بخواند.

(مسئله 1326 ) مسافرى كه سى روز مردّد بوده، در صورتى بايد نمازش را تمام بخواند كه سى روز را در يك جا بماند؛ پس اگر مقدارى از آن را در جايى و مقدارى را در جاى ديگر بماند، بعد از سى روز هم بايد نمازش را شكسته بخواند.

--------------------------------------------------------------------------------

[1]. مثال قم، جمكران، نجف و كوفه مربوط به سال 1413 قمرى مى باشد كه هنوز به يكديگر متصل نشده اند.

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org