Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: مسائل متفرّقه زكات

مسائل متفرّقه زكات

(مسئله 1945 ) موقعى كه گندم و جو را از كاه جدا مى كنند و نيز موقع خشك شدن خرما و انگور، انسان بايد زكات را به فقير بدهد يا از مال خود جدا كند، و زكات طلا، نقره، گاو، گوسفند و شتر را هم بعد از تمام شدن ماه يازدهم بايد به فقير بدهد يا از مال خود جدا نمايد، ولى بعد از جدا كردن، اگر منتظر فقير معيّنى باشد، يا بخواهد به فقيرى بدهد كه از جهتى برترى دارد، مى تواند زكات را به انتظار او، ولو تا چند ماه، نگه دارد.

(مسئله1946 ) بعد از جدا كردن زكات لازم نيست فوراً آن را به مستحق بدهد، ولى اگر به كسى كه مى توان زكات داد دسترس دارد، احتياط مستحب آن است كه دادن زكات را به تأخير نيندازد.

(مسئله 1947 ) كسى كه مى تواند زكات را به مستحق برساند، اگر ندهد و به واسطه كوتاهى او از بين برود، بايد عوض آن را بدهد.

(مسئله 1948 ) كسى كه مى تواند زكات را به مستحق برساند، اگر زكات را ندهد و بدون آنكه در نگهدارى آن كوتاهى كند، از بين برود، چنانچه دادن زكات را به قدرى تأخير انداخته كه نمى گويند فوراً داده است، بايد عوض آن را بدهد؛ و اگر به اين مقدار تأخير نينداخته، مثلا دو سه ساعت تأخير انداخته و در همان دو سه ساعت از بين رفته در صورتى كه مستحق حاضر نبوده، چيزى بر او واجب نيست و اگر مستحق حاضر بوده، بنا بر احتياط واجب، بايد عوض آن را بدهد.

(مسئله 1949 ) اگر زكات را از خود مال كنار بگذارد، مى تواند در بقيّه آن تصرّف كند و اگر از مال ديگرش كنار بگذارد، مى تواند در تمام مال تصرّف نمايد.

(مسئله 1950 ) انسان نمى تواند مالى را كه بابت زكات كنار گذاشته، براى خود بردارد و چيز ديگرى به جاى آن بگذارد.

(مسئله 1951 ) اگر از زكاتى كه كنار گذاشته منفعتى ببرد، مثلا از گوسفندى كه براى زكات گذاشته بره اى به دنيا آيد، مال فقير است.

(مسئله 1952 )اگر موقعى كه زكات را كنار مى گذارد مستحقّى حاضر باشد، بهتر است زكات را به او بدهد؛ مگر آنكه كسى را در نظر داشته باشد كه دادن زكات به او از جهتى بهتر باشد.

(مسئله 1953 ) اگر با عين مالى كه براى زكات كنار گذاشته براى خودش تجارت كند، صحيح نيست؛ و اگر با اجازه مجتهد جامع الشرائط براى مصلحت زكات، تجارت كند، تجارت صحيح و نفعش مال زكات است.

(مسئله 1954 ) اگر پيش از آنكه زكات بر او واجب شود، چيزى بابت زكات به فقير بدهد، زكات حساب نمى شود و بعد از آنكه زكات بر او واجب شد، اگر چيزى را كه به فقير داده از بين نرفته باشد و آن فقير هم به فقر خود باقى باشد، مى تواند چيزى را كه به او داده بابت زكات حساب كند.

(مسئله 1955 ) فقيرى كه مى داند زكات بر انسان واجب نشده، اگر چيزى بابت زكات بگيرد و نزد او از بين برود، ضامن است، لذا موقعى كه زكات بر انسان واجب مى شود، اگر آن فقير به فقر خود باقى باشد، مى تواند عوض چيزى را كه به او داده، بابت زكات حساب كند.

(مسئله 1956 ) فقيرى كه نمى داند زكات بر انسان واجب نشده، اگر چيزى بابت زكات بگيرد و نزد او از بين برود، ضامن نيست و انسان نمى تواند عوض آن را بابت زكات حساب كند.

(مسئله 1957 ) مستحبّ است زكات گاو و گوسفند و شتر را به فقيرهاى آبرومند بدهد و در دادن زكات، خويشان خود را بر ديگران و اهل علم و كمال را بر غير آنان و كسانى را كه اهل سؤال نيستند بر اهل سؤال، مقدم بدارد؛ ولى اگر دادن زكات به فقيرى از جهت ديگرى بهتر باشد، مستحبّ است زكات را به او بدهد.

(مسئله 1958 ) بهتر است زكات را آشكار و صدقه مستحبّى را مخفى بدهند.

(مسئله 1959 ) اگر در محلّ كسى كه مى خواهد زكات بدهد مستحقّى نباشد و نتواند زكات را به مصرف ديگرى هم كه براى آن معيّن شده برساند، چنانچه اميد نداشته باشد كه بعداً مستحق پيدا كند بايد زكات را به محلّ ديگرى ببرد و به مصرف زكات برساند، و مخارج بردن به آن محل را مى تواند از زكات بردارد و اگر زكات از بين برود، ضامن نيست.

(مسئله 1960 ) اگر در شهرِ خودش مستحق پيدا شود، مى تواند زكات را به شهر ديگرى ببرد، ولى مخارج بردن به آن شهر را بايد از خودش بدهد و اگر زكات از بين برود، ضامن است، مگر آنكه با اجازه مجتهد جامع الشرائط برده باشد.

(مسئله 1961 ) اجرت وزن كردن، پيمانه نمودن گندم، جو، كشمش و خرمايى را كه براى زكات مى دهد، با خود اوست.

(مسئله 1962 ) مكروه است انسان از مستحق درخواست كند كه زكاتى را كه از او گرفته، به او بفروشد؛ ولى اگر مستحق بخواهد چيزى را كه گرفته بفروشد، بعد از آنكه به قيمت رساند، كسى كه زكات را به او داده در خريدن آن بر ديگران مقدم است.

(مسئله 1963 ) اگر انسان شك كند زكاتى را كه بر او واجب بوده، داده يا نه، بايد زكات را بدهد، هر چند شكّ او براى زكات سالهاى قبل باشد.

(مسئله 1964 ) فقير نمى تواند زكات را به كمتر از مقدار آن صلح كند يا چيزى را گران تر از قيمت آن، بابت زكات قبول نمايد، يا زكات را از مالك بگيرد و به او ببخشد؛ ولى كسى كه زكات زيادى بدهكار است و فقير شده و نمى تواند زكات را بدهد و اميدى هم ندارد كه غنى شود، چنانچه بخواهد توبه كند، فقير مى تواند به يكى از سه وجهى كه در مسئله ذكر شده ذمه او را برىء نمايد.

(مسئله 1965 ) انسان مى تواند از زكات، قرآن يا كتاب دينى يا كتاب دعا بخرد و وقف نمايد، اگرچه بر اولاد خود و بر كسانى وقف كند كه خرج آنان بر او واجب است؛ همچنين مى تواند توليّت وقف را براى خود يا اولاد خود قرار دهد.

(مسئله 1966 ) انسان نمى تواند از زكاتْ ملك بخرد و بر اولاد خود يا بر كسانى كه مخارج آنان بر او واجب است، وقف نمايد كه عايدى آن را به مصرف مخارج خود برسانند.

(مسئله 1967 ) به فقير براى رفتن به حج و زيارت و مانند اينها نمى توان زكات داد؛ ولى اگر براى مخارجش زكات گرفته باشد، و آن را براى حج و يا زيارت و امثال اينها مصرف كند مانعى ندارد.

(مسئله 1968 ) اگر مالك، فقيرى را وكيل كند كه زكات مال او را بدهد، چنانچه آن فقير احتمال دهد كه قصد مالك اين بوده كه خود آن فقير از زكات بر ندارد، نمى تواند چيزى از آن را براى خودش بردارد؛ و اگر يقين داشته باشد كه قصد مالك اين نبوده، براى خودش هم مى تواند بردارد.

(مسئله 1969 ) اگر فقير، شتر و گاو و گوسفند و طلا و نقره را بابت زكات بگيرد، چنانچه شرطهايى كه براى واجب شدن زكات گفته شد در آنها جمع شود، بايد زكات آنها را بدهد.

(مسئله 1970 ) اگر دو نفر در مالى كه زكات آن واجب شده، با هم شريك باشند و يكى از آنان زكات قسمت خود را بدهد و بعد مال را تقسيم كنند، چنانچه بداند شريكش زكات سهم خود را نداده، تصرّف او در سهم خودش هم، اشكال دارد.

(مسئله 1971 ) كسى كه خمس يا زكات بدهكار است و كفّاره و نذر و مانند اينها هم بر او واجب است و قرض هم دارد، چنانچه نتواند همه آنها را بدهد، اگر مالى كه خمس يا زكات آن واجب شده، از بين نرفته باشد، بايد خمس و زكات را بدهد و اگر از بين رفته باشد، مى تواند خمس يا زكات را بدهد يا كفّاره و نذر و قرض و مانند اينها را ادا نمايد.

(مسئله 1972 ) كسى كه خمس يا زكات بدهكار است و نذر و مانند اينها هم بر او واجب است و قرض هم دارد، اگر بميرد و مال او براى همه آنها كافى نباشد؛ چنانچه مالى كه خمس و زكات آن واجب شده از بين نرفته باشد، بايد خمس يا زكات را بدهند و بقيّه مال او را به چيزهاى ديگرى كه بر او واجب است، قسمت كنند؛ و اگر مالى كه خمس و زكات آن واجب شده از بين رفته باشد، بايد مال او را به خمس و زكات و قرض و نذر و مانند اينها قسمت نمايند، مثلا اگر چهل تومان خمس بر او واجب است و بيست تومان به كسى بدهكار است و همه مال او سى تومان است، بايد بيست تومان بابت خمس و ده تومان بابت دَين به او بپردازند.

(مسئله 1973 ) كسى كه مشغول تحصيل علم است و اگر تحصيل نكند مى تواند براى معاش خود تلاش كند، چنانچه تحصيل آن علم، واجب يا مستحب باشد، مى توان به او زكات داد؛ و اگر تحصيل آن علم واجب يا مستحب نباشد، و براى فرار از كار و كسب و سربار جامعه شدن به تحصيل آن علم مشغول شود، زكات دادن به او جايز نيست.

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org