Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: جايگاه شادي در احاديث و روايات/بخش نخست

جايگاه شادي در احاديث و روايات/بخش نخست

علی اکبر غفاری*

اشاره:

مقاله حاضر با عنوان جايگاه شادي در احاديث و سيره معصومين(ع) به بررسي عوامل ايجاد شادي پسنديده و ناپسند مي‌پردازد و به نمونه‌هايي از شاديهاي اهل بيت عليهم السلام براساس روايات اشاره مي‌نمايد. روش مقاله توصيفي و کتابخانه‌اي و از طريق فيش برداري صورت گرفته است. هدف مقاله بيان و شناخت جايگاه شادي در مکتب اهل بيت(ع) مي‌باشد زيرا دين اسلام، مطابق با فطرت بشري ديني جامع است و به تمام نيازهاي طبيعي و فطري انسان توجه دارد و پيروان خود را به شاديهاي مثبت و سازنده و امور مفرّح دعوت مي‌نمايد؛ روش‌هاي شادي آفرين در مواقع مناسب و با رعايت حدود لازم براي تجديد نشاط و کاهش از يک نواختي زندگي بسيار مؤثر است. اسلام نه تنها احساسات و شاديهاي مثبت را سرکوب نمي‌کند بلکه براساس برخي از روايات و سيره معصومين عليهم السلام آن را يک امري ضروري مي‌داند البته براي آن حد و مرزي نيز قائل شده است و در پايان به برخي از راهکارهاي کاربردي در تحقق نشاط و شادي اشاره مي‌شود.

مقدمه:

نشاط يک مفهوم روانشناسي ديني است که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است. تعريف نشاط علي رغم آنکه ساده به نظر مي‌رسد بسيار دشوار است بسياري از روانشناسان بر اين عقيده‌اند که نشاط يک هيجان مثبت است و بر سه عنصر اساسي: «لذّت، خرسندي و رضايت» در زندگي استوار است. آدم بانشاط و شاد کسي است که: اولاً: تقريباً از تمام فعاليتهاي خود لذت مي‌برد، ثانياً: در بيشتر اوقات راضي و خرسند به نظر مي‌رسد و در گام سوم: از فرايند زندگي خويش راضي است. البته روانشناسان عنصر چهارمي‌را نيز براي نشاط در نظر گرفته‌اند و آن، عنصر فقدان اضطراب و افسردگي است آدم با نشاط معمولاً لبخند به لب دارد، زيرا دنياي درون او آرام است و کمتر يا به ندرت در گرداب هيجانات منفي(غم و غصه، دلهره، نااميدي و بحران) گرفتار مي‌شود. بسياري از افراد مفهوم زندگي را پيچيده مي‌پندارند و گمان مي‌کنند براي دست يابي به پيروزي‌هاي چشمگير بايد پيوسته زير بار مشکلات باشند زمين و آسمان را به هم پيوند مي‌دهند تا شايد به اندکي از موفقيت دست يابند. امّا گروهي زندگي را ساده و رسيدن به خوشي‌ها و کام يابي‌هايش را دست يافتني‏تر مي‌دانند به باور اينان براي رسيدن به اين هدف بايد هوشيارانه با اصول و قوانين دستگاه آفرينش هم‏نوا شده آن هم نه اصول و قوانين مرموز ودست نيافتني بلکه آنچه به آساني در اختيار ما قرار مي‏گيرد و ما کمتر به آنها توجه مي‌کنيم، اين کم توجهي سبب شده است که قوانين آفرينش را بسيار پيچيده و آرماني و دور از دسترسي بپنداريم آنچه شما را در به دست آوردن پيروزي، موفقيت و نشاط، ياري مي‌رساند تنها داشتن امکانات مادي و توانايي سرشار جسمي‌نيست، شما مي‌توانيد با تکيه بر برخي اصول اسلامي، با صرف نيرويي کمتر و در زماني کوتاه تر به موفقيت‌هاي چشم گيري دست يابيد و پيوسته با نشاط باشيد، از چيزي نهراسيد و بزرگ ترين تشويق گر وامداد رسان خويش باشيد، به اين منظور مي‌توانيد از آنچه در اين مقاله ارائه مي‌شود بهره گيريد و به اهداف خود نايل شويد.

مفهوم واژه شادي:
الف: واژه شادي در لغت و قرآن؛

نشاط در لغت به معناي خوشي، شادماني، خرمي، سرور، دل زندگي، خوشدلي و... مي‌باشد(1). در قرآن کريم و بيان اهل بيت(ع) و اهل لغت، شادي با الفاظ مختلفي بيان شده است از جمله اين الفاظ، لفظ فرح است: فرح در لغت به معناي انبساطي است که در سينه بخاطر لذتي سريع در باطن فرد حاصل مي‌شود و گرفتگي و غم و غصه خود را از بين مي‌برد(2).

از جمله کلماتي که با لفظ فرح مترادف است لفظ سرور است. اگر چه اين دو کلمه با هم اختلافاتي دارند از جمله:

1) فرح، غم و غصه را از بين مي‌برد ولي سرور حزن و درد را از بين مي‌برد(3).در سرور لذت و نفعي وجود دارد در حالي که در فرح لذت و نفع وجود ندارد(4).در سرور لذت پنهاني وجود دارد زيرا از ماده سَّر گرفته شده است ولي در فرح شادي آشکار است و در امور حقيقي است که در جسم ظاهر مي‌شود. در سرور شادماني است که از قوه شهوت ناشي نمي‌شود ولي در فرح شادماني است که از قوه شهواني ناشي مي‌شود بلکه از قوه تعقل ناشي مي‌شود(5). اگر چه از نظر آقاي قرشي چنين سخني از نظر قرآن پذيرفتني نيست(6). و اگر شادي انسان را از حالت اعتدال و حد ممدوح خارج کند به آن طرب مي‌گويند و اگر از حد طرب تجاوز کند به آن بطر مي‌گويند و اگر از حد بطر تجاوز کند به آن اشر مي‌گويند(7).

از اين سخنان نتيجه گرفته مي‌شود که خوشحالي و شادي دو نوع است: الف: ممدوح که آيات فراواني آن را بيان مي‌کنند.ب: مذموم: که در لسان قرآن به آن تکبر مي‌گويند:مثل آيه 76 از سوره قصص: ان الله لايُحِّبُ الفرحين(8).

ب: «شادي» از ديدگاه دانشمندان:

«شادي» حالتي است که تألمات و نگرانيهاي روحي در انسان به کمترين حدّ خود مي‌رسد و بر اثر آن مسرّت باطني انسان آشکار مي‌گردد و انسان براي لحظه‌اي از قيد غمها آزاد ميشود، شادي، احساس مثبتي است که از حس رضايتمندي و پيروزي به دست مي‌آيد(9).«دکتر مايکل آيزنک» روانشناس شادي مي‌گويد: «شادي، عبارت است از مجموع لذت‌هاي بدون درد»(10).

«مهدي بهادري نژاد» «شادي» آرامش خاطر و رضايت باطن است شادي آن کيفيت زندگي است که همه آرزوي يافتنش را دارند».شادي و خرسندي، حالتي است(ظاهري بيروني) که از آرامش خاطر و رضايت باطن حکايت مي‌کند(11).شهيد مطهري «ره» در اين زمينه مي‌فرمايد: «سرور، حالت خوش و لذت بخشي است که از علم و اطلاع بر اينکه يکي از هدفها و آرزوها، انجام يافته يا انجام خواهد يافت، به انسان دست مي‌دهد و غم و اندوه، حالت ناگوار و دردناکي است که از اطلاع برانجام نشدن يکي از هدفها و آرزوها به انسان دست مي‌دهد(12).در حقيقت سرور و اندوه حالتهاي خاصي از لذت و رنج مي‌باشند، لذت و رنج گاهي در اثر برخورد مستقيم با عامل خارجي دست مي‌دهد مانند حالت خوشي که از خوردن غذاي مطبوع به دست مي‌آيد و يا حالت ناخوشي که در اثر ضربه خوردن عضوي از اعضاي بدن براي انسان پيدا مي‌شود.

شادي آن شادي است که از جان رويدت

تادرون از هر ملالي شويدت

ورنه آن شادي که از سيم وزراست

آتشي دان «کآخرش» خاکستر است.

(اديب)

الف: عوامل نشاط و شادي از ديدگاه روايات:

1- داشتن خواب منظم؛ حضرت امام زين العابدين عليه السلام مي‌فرمايد: «خداوند شب را آفريد تا انسان با استفاده از آن آرامش پيدا کند و به آسايش رواني و نيروي جسماني و نشاط و شادابي دست پيدا کند»(13). در احاديثي که از اهل بيت عليهم السلام وارد شده دستورهايي مي‌خوانيم که همه با روح اين مطلب سازگار است؛ نقل شده است حضرت علي(ع) به يکي از دوستان خود دستور داد در آغاز شب هرگز به سير و حرکت خود ادامه مده، زيرا خداوند شب را براي آرامش و وقت اقامت قرار داده نه کوچ کردن، بدن خود را به شب آرام بدار و استراحت کن(14). در حديثي که در کافي از امام باقر(ع) نقل شده مي‌خوانيم «تزوج بالليل فانه جعل الليل سکنا» مراسم ازدواج را در شب قرار ده زيرا شب مايه آرامش است(15). گفتني است که يک سوم زندگي انسان را خواب فرا گرفته و انسان هميشه با اين مسئله روبرو بوده اما هنوز اسرار خواب به خوبي شناخته نشده است و حتي به روشني معلوم نيست چه عاملي سبب مي‌شود که در لحظه معيني بخشي از فعاليت‌هاي مغز از کار بيفتد سپس پلک چشم ما بر هم آمده تمام اعضا در سکون و سکوت فرو برود ولي اين مسئله روشن است که «خواب» نقش عظيمي‌ در سلامتي انسان دارد به همين دليل، روان پزشکان تلاش مي‌کنند خواب بيماران خود را به صورت عادي تنظيم کنند چرا که بدون آن تعادل رواني بيمار ممکن نيست دانشجوياني که به صورت طبيعي نمي‌خوابند افرادي پژمرده، عصباني و غمگين و ناراحت، اما دانشجوياني که از خواب معتدلي بهره مندند، هنگامي‌که بيدار مي‌شوند، نشاط و توان فوق العاده‌اي را در خود مي‌بينند، مطالعه بعد از يک خواب آرام‏بخش بسيار سريع پيش مي‌رود و کارهاي فکري و جسمي ‌بعد از چنين خوابي هميشه قرين موفقيت است و اين‌ها همه بيانگر نقش پراهميت خواب در زندگي انسان است(16). و اين موضوع مسلم است که انسان در برابر نور و روشنايي تمايل به تلاش و کوشش دارد جريان خون متوجه سطح بدن مي‌شود و تمام سلول‌ها آماده فعاليت مي‌گردند به همين دليل خواب در برابر نور چندان آرام بخش نيست و هر چه محيط تاريک باشد، خواب عميق تر و آرام بخش تر است زيرا خون در تاريکي متوجه درون بدن مي‌گردد و به طور کلي سلول‌ها در يک آرامش و استراحت فرو مي‌روند در طبيعت نه تنها حيوانات بلکه گياهان نيز هنگام تاريکي شب به خواب مي‌روند و با نخستين پرتو آفتاب صبحگاهي جنب و جوش و فعاليت را شروع مي‌کند اما در دنياي ماشيني که شب را تا بعد از نيمه شب بيدار مي‌مانند و روز را تا مدت زيادي بعد از طلوع آفتاب در خواب فرو مي‌روند نشاط و سلامتي خود را از دست مي‏دهند(17).

2- خوردن انگور؛ ديدگاه اسلام همه جانبه و فراگير است از اين رو حتي براي نشاط انسان از بحث مواد غذايي غافل نشده و چرا از ميان تمام ميوه‌ها به انگور اشاره شده است؟ بخاطر خاصيت ضد سم، مفيد براي تصفيه خون، دفع رماتيسم و نقرص ، توليد نشاط مي‌کند و به خاطر داشتن انواع ويتامينها به انسان نيرو و توان مي‌بخشد. پيامبر اکرم(ص) مي‌فرمايد: «خير فواکهکم العنب» بهترين ميوه‌هاي شما انگور است(18).

3- صدقه؛ امام صادق عليه السلام فرمود: «هر کس در صبح صدقه‌اي دهد خدا نحسي آن روز را از او برگرداند»(19).

4-آراستگي؛ آراستگي ظاهري انسان، عامل مهمي ‌در جذب افراد و رضايت مندي از زندگي است در شرع مقدس اسلام، آراستگي ظاهري يکي از نشانه‌هاي ايمان است.امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «خداوند متعال زيبايي و خود آرايي را دوست مي‌دارد و ناداري و گدامنشي را زشت مي‏شمارد» (20).

5- مزاح و شوخي؛ طبيعت انسان شوخي را مي‌پسندد و با آن شاد مي‌شود: زيرا مزاح براي مدتي تصوير‌هاي پياپي غمناک را قطع مي‌کند و عناصر شادي بخش را در لايه‌هاي روان آدمي‌فرو مي‌برد. پيامبر اکرم(ص) فرمود: «من هم مانند شما بشر هستم که شوخي و مزاح مي‌کنم» (21).

6- کار و کوشش؛ کار جوهر آدمي‌و نشانه حيات اوست. آنکه تلاش نمي‌کند و به تنبلي و کسالت خو کرده بهره اش از زندگي اندک و سلامتي اش در خطر و شادابي اش زودگذر است کار و تلاش استعدادهاي آدمي‌را شکوفا مي‌سازد کار از انحراف و لغزش انسان جلوگيري مي‌کند و به زندگي نشاط مي‌دهد.از حضرت علي(ع) نقل شده است که بزرگ ترين تفريح کار است وقتي کار تفريح باشد فرح انگيز و شادي بخش است. نکته مهم اين است که کار وقتي فرح انگيز و تفريح است که مورد علاقه انسان باشد و اگر کار رضايت بخش باشد زندگي شاد مي‌شود(22).

7- رنگ وشادي؛ يکي از موجبات نشاط و شادي «رنگهاي مناسب» است.از امام صادق(ع) نقل شده است که امام علي(ع) بيشتر اوقات جامه سفيد مي‌پوشيد. از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمود: کفش زرد بپوشيد که موجب سرور است(23).

8- ورزش؛ هرگاه جسم انسان با يک برنامه منظم و حرکات حساب شدة ورزش به حرکت افتد فشار، مشکلات و ناملايمات روحي از بين مي‌رود و يا کمتر مي‌شود و پس از آن يک حالت نشاط و سرور به دست مي‌آيد.امام صادق(ع)مي‌فرمايد: «کليد هر کار ناشايستي کسالت است» و «به دين و دنياي انسان لطمه وارد مي‏سازد»(24).

9- توجه به زمان حال؛ از جمله عواملي که به انسان آرامش مي‌دهد و براي شاد زيستن نقش زيادي دارد اين است که بدانيم تمام دارايي ما در حال حاضر است، صرف نظر از آنچه که ديروز رخ داده يا آنچه فردا ممکن است روي دهد. به عبارت ديگر: «ديروز گذشته، فردا نيامده، پس امروز غنيمت است». امام علي(ع) فرمود: «غم و اندوه روزي که نيامده بر روزي که در آن هستي، ميافزا چرا که اگر عمر تو باقي باشد روزي تو را خدا در آن روز مي‌دهد و اگر نباشد پس اندوه براي چيست؟(25).

10- زيبا نگري؛ لازمه شاد زيستن، جستجوي زيباييها و خوبيها و ديد مثبت داشتن نسبت به حوادث و ناملايمات است.امام سجاد(ع) نقل مي‌کند که عمه‌ام زينب(س) با آن همه مصايبي که بر او وارد شد، نماز شبش را در طول زمان و مسير اسارت، ترک نکرد گاه مي‌ديدم که نافله شب را نشسته مي‌خواند، يک بار از او پرسيدم: عمه جان چرا نمازت را نشسته مي‏خواني؟ فرمود: از گرسنگي است، زيرا غذايم را به کودکان دادم تا گرسنه نباشند روزها و شبها به همين گونه سپري شد تا آنگاه که در برابر«ابن زياد» قرار گرفت ابن زياد با غرور تمام و با اين هدف که مظهر استقامت و ايمان را بشکند گفت: ديدي خداوند چگونه با شما رفتار کرد و چه سرنوشتي را برايتان رقم زد؟حضرت زينب(س) جوابي داد که دنيا را در چشمان ابن زياد تيره و تار ساخت، فرمود: «ما رايتُ منه اِلا جميلاً»(26) «من جز زيبايي و خير نديدم». اين بانوي گرامي‌اسلام نشان داد که انسان مؤمن در برابر حوادث هر چند سخت و ناگوار، تسليم ارادة الهي است با خضوع و خشوع، آن را مي‌پذيرد و حتي آن را زيبا مي‌بيند، دچار افسردگي نمي‌گردد؛ ناسپاس نمي‌شود و زندگي را در قالبي نو پي مي‌ريزد بي آنکه ضعف و سستي به خويش راه دهد.

11- عشق به خدا؛ اگر(عشق به خدا) در زندگي انسان حاکم باشد، بلاها و گرفتاريها نمي‌توانند انسان را به زانو در بياورند امام حسين(ع) در صحراي عرفات در قسمتي از دعاي عارفانه اش مي‌فرمايد:«چه چيزي يافته است کسي که تو را ندارد، چه چيزي ندارد آنکه تو را دارد»(27).

12- رضايت‏مندي؛ يکي از راههاي عمده شادي و رفع غم و اندوه، رضايت و خشنودي به قضاء و قدر الهي است که در سخت ترين شرايط مدکار آدمي‌مي‌شود و حوادث چاره ناپذير را قابل تحمل مي‌کند، مقصود از رضا، ترک اعتراض به مقدّرات الهي در ظاهر و باطن به زبان و عمل است. امام علي(ع) فرمود: «به قضاي خدا خشنود باش تا شاد و راحت زندگي کني»(28).امام حسين(ع) فرمود: «رضايت خداوند رضايت ما اهل بيت است»(29). گروهي به حضور امام باقر(ع) شرفياب شدند، ديدند کودکي از آن حضرت بيمار شده و امام به او مي‌نگرد و سخت ناراحت است و آثار اندوه از چهره اش به خوبي نمايان است با خود گفت اگر اين کودک از دنيا برود ترس آن داريم که امام باقر(ع) را آن گونه بنگريم که نمي‌خواهيم او را چنان ببينيم اتفاقاً چند دقيقه‌اي نگذشت که آن کودک جان سپرد و صداي گريه اهل خانه شنيده شد ناگهان ديدند امام باقر(ع) با چهره‌اي بشاش و خندان بر خلاف حالت قبل از خانه بيرون آمد و با آن‌ها ملاقات صميمانه کرد آن‌ها به امام عرض کردند: خداوند ما را فدايت گرداند ما آن حالت اندوه شما را هنگام بيماري کودک ديديم ترسيديم اگر حادثه‌اي رخ دهد و کودک از دنيا برود حال شما به گونه‌اي شود که ما را محزون نمايد امام باقر(ع) فرمود: ما دوست داريم در مورد آن کسي که دوست داريم در عافيت و سلامت باشد اما وقتي که امر قضا و قدر خداوند فرا رسيد آن چه را خدا دوست دارد، تسليم آن هستيم(30).

13- بينش صحيح به حوادث جهان؛ انسان مي‌تواند نسبت به حوادث جهان دوگونه شناخت يا برداشت داشته باشد اول آنکه «جهان جاي استراحت مي‌باشد ومشکلي وجود ندارد و همه چيز پايدار است» و در اين بينش ناملايمت و بلاها در انسان بسيار شکننده و تلخ خواهد بود. دوم اينکه: انسان بپذيرد که جهان داربلا ، امتحان و ناملايمات است و چيزي پايدار نخواهد بود. امام علي(ع) مي‌فرمايد: روزگار دو روز است، يک روز به نفع تو و روزي به ضررت، پس اگر به سود تو بود با بد مستي، کفران نعمت مکن و اگر بر ضرر تو بود، غمگين مباش(31).

14- گره گشايي؛ امام صادق(ع) فرمود: «از بهترين اعمال نزد خداوند، شاد کردن مؤمن به رفع گرسنگي و رفع گرفتاري و يا اداي بدهي اوست»(32).

15- خوش‏رويي؛ امام صادق(ع) فرمود: «لبخند مرد در برابر برادر ديني اش، حسنه و ثواب است(33).امام علي(ع) دربارة ويژگي مؤمن مي‌فرمايد: «شخص مؤمن، شادي اش در رخسارش نمايان و حزن و اندوهش در قلبش مي‌باشد»(34).

معيارهاي شادي از ديدگاه روايات و سيره پيشوايان معصومين(ع):

1- اطاعت خداوند؛ شادي وقتي است که انسان توفيق طاعت خداوند را پيدا کرده باشد از گناه دوري گزيند، چنانچه امام علي(ع) مي‌فرمايد: «سرور المؤمن بطاﻋﺔ ربه و حُزنه علي ذنبه»، شادي مومن به طاعت پروردگارش مي‌باشد، حزنش بر گناه و عصيان است(35).

2-پرهيز از گناه؛ انسان در زندگي وقتي شاد است که از گناه پرهيز کند و حدود الهي را رعايت نمايد، ارضاي تمايلات، به هر گونه و به هر نحو شادي آور نيست(36). از پيامبر(ص) سوال شد، بهترين بندگان خدا چه کساني هستند؟ فرمود: آنهايي هستند که وقتي نيکي مي‌کنند خوشحال مي‌شوند و زماني که بدي کردند طلب استغفار مي‌کنند(37).

3- احياي ارزش‌ها؛ امام صادق(ع) فرمود: «شادي به سه خصلت است: وفاداري، رعايت حقوق ديگران و ايستادگي و شکيبايي در گرفتاري‌ها و مشکلات»(38). امام علي(ع) فرمود: «بايد شادي تو به خاطر آن چه براي آخرت انجام داده‌اي و حزن و غمت براي محروميت از آن باشد»(39). شبي که بنا شد امام علي(ع) در جاي پيامبر(ص) بخوابد تا حضرت از تيغ دشمنان در امان بماند از رسول خدا(ص) پرسيد اگر من در بستر شما بخوابم جان شما به سلامت خواهد بود وقتي پيامبر(ص) جواب مثبت داد حضرت علي(ع) لبخندي زد و به شکرانه اين توفيق سجده شکر کرد(40). 4- احياي حق يا از بين رفتن باطل؛ امام علي(ع) در نامه‌اي به «عبدالله بن عباس» مي‌فرمايد: اما بعد: انسان گاهي مسرور مي‌شود و به خاطر رسيدن به چيزي که هرگز از دستش نمي‌رفت و گاهي محزون مي‌شود به خاطر از دست دادن چيزي که هرگز به آن نمي‌رسد پس بايد شادي تو به خاطر احياي حق يا نابودي باطل باشد(41).

5- تحول معنوي؛ شادي زماني پسنديده است که در انسان تحولي ايجاد شود و انسان بتواند خطاهاي گذشته خود را جبران کند و روزي که احساس کند خداوند گناهان گذشته او را بخشيده، احساس شادي مي‌کند. امام علي(ع) فرمود: عيد براي کسي است که بداند گناهانش بخشيده شده است(42).

شرايط و آداب شادي

از نظر اسلام شادي بر حسب ظاهر و محتوا اقسامي‌دارد از جمله اينکه شادي بر اثر عوامل نادرست که مستي و شهوت راني به وجود مي‌آورد، پذيرفته نيست زيرا هم عوامل آنها ناصحيح است و غير مجاز و هم اينکه اين نوع شادي آثار مخرب خاص خود را دارد که از نظر اسلام مردود است که در پايين به برخي از آن‌ها اشاره مي‌نماييم:

1- گناه و معصيت نباشد. بايد مجالس شادي، همراه با گناه و معصيت نباشد چنانچه امام صادق(ع) فرمودند: «لاتسخطوا الله برضي احدٍ من خلقه و لا تتقربوا الي الناس يتباعد من الله»، «خداوند را به غضب در نياوريد به خاطر رضايت و خشنودي احدي از مردم و نزديک نشويد به مردم به وسيله دوري از خدا»(43). و نيز امام صادق فرمود: «سزاوار نيست براي مومن در مجلسي بشيند که معصيت خدا در آن مي‌شود و نمي‌تواند جوّ مجلس را عوض کند»(44).

2- همراه با اذيت و آزار نباشد. يکي از شرايط شادي و تفريح اين است که با اذيت و آزار ديگران همراه نباشد، متاسّفانه امروزه بسياري از شاديها همراه با اذيت و آزار ديگران است، مانند بلند کردن صداي موسيقي و آهنگهاي مبتذل ، مزاحمتهاي تلفني، کبوتر پراني، انفجارهاي تفريحي در شبهاي شادي، جشن پتو که گاهي در جمع دانشجويان و جوانان انجام مي‌شود به اين نحو که بر سر فردي پتو مي‌اندازند و جمعي او را کتک مي‌زنند. پيامبر(ص) فرمود: «کسي که مومني را آزار دهد مرا آزار داده است»(45).

3- لهو نباشد. در آيين اسلام سرگرمي‌هاي زيانبار و همة عوامل بازدارنده از پيشرفت‌هاي معنوي ممنوع است. «موسيقي و غنا» يکي از سرگرمي‏هاي زيانبار است که آدمي‌را از توجه به خدا و آخرت باز مي‌دارد. يکي از اصحاب امام صادق(ع) خدمت آن حضرت رسيد و سؤال کرد: من همسايگاني دارم که آنها کنيزان خواننده دارند، مي‌خوانند و مي‌نوازند و گاهي من به دستشويي مي‌روم، صداي غنا و موسيقي آنها به گوش مي‏رسد و من نشستن خود را طول مي‌دم تا نغمه آنان را بشنوم آيا مانعي دارد؟ حضرت فرمود: «ديگر چنين مکن». او گفت: به خدا قسم من در مجلس موسيقي آنان شرکت نمي‌کنم بلکه فقط گاهي از خانه خودم به آن گوش مي‏کنم. حضرت فرمود: آيا کلام خدا را در قرآن کريم نشنيده‌اي که مي‌فرمايد: «در پيشگاه خداوند، گوش، چشم و دلها همه مسئوول هستند»(46)، آن مرد گفت: گويا من تا به حال اين آيه را از کسي نشنيده بودم الان متوجه شدم و ديگر چنين کاري انجام نمي‌دهم. پس حضرت فرمود: «در چه حال بدي بودي اگر در اين حال از دنيا مي‌رفتي ...»(47).

4- ميانه روي در شادي؛ در زندگي انسان هم غم و هم شادي هر دو از نيازهاي روح هستند و بايد به مقدار لازم وجود داشته باشد والّا باعث غفلت و دور شدن از خداوند مي‌گردد پس شاديها بايد به حدي باشد که انسان را از تعهد و سوز و همدردي جدا نکند. چنانچه امام علي(ع) فرمود: «پارسايان در سختيها چنانند که گويي در آسايش و راحتي فرود آمده‌اند آنها با سختيها و بلاها همان اندازه انس دارند که با راحتي‌ها»(48).

حفظ مرزهاي غم و شادي

گرچه «شادي و غم» از نيازهاي انسان است اما گروهي فقط به «شاديها» فکر مي‌کنند حتي ايامي‌که شايسته است انسان محزون باشد مانند ايام محرم و ايام سوگواري شهادت معصومين(ع) شادي خود را کم نمي‌کند و جديدا در ايام ولادت و اعياد مذهبي بخصوص نيمه شعبان ولادت امام زمان(عج) با کارهاي خلاف شرع (رقصيدن- موسيقي غير مجاز-....) شادي خود را ابراز مي‌دارند و عده‌اي فقط به دنبال حزن و غم هستند و حتي در ايام شادي معصومين(ع) فضا را غمگين مي‌کنند و اين ذهنيت را در نسل جوان جامعه ايجاد مي‌کند که «دين» مساوي است با غم و اندوه و مصيبت و اگر ما تعادل را حفظ کنيم و اسلام هم دين ميانه روي در غم و شادي است و به زيبايي‌ها و جاذبه‌هاي دين بيشتر پرداخته شود با حفظ مرزهاي شرعي، طبيعي است که چهره دين، جذاب تر و زيباتر خواهد بود.

شادي‌ها و غم‌هاي ممدوح(پسنديده) و شادي‌ها و غم‌هاي مذموم(ناپسند)

1: شادي‌هاي پسنديده؛ شکي نيست که هم غم و شادي، هر دو نيازهاي روح هستند انسان فطرتاً طالب نشاط و شادي است، مهّم، مصاديق شادي است که برخي گمان مي‌کنند با ثروت اندوزي، استفاده از موسيقي‌هاي مبتذل و شرکت در مجالس گناه و فساد و استفاده از تجملات زندگي، مي‌توانند خوشي و شادي را براي خود فراهم سازند ولي واقعيت اين است که نشاط زندگي در گرو روحيّات انسان است برخي از انسان‌ها به محض مواجهه با مشکلات زندگي را برخود و ديگران تيره و تار مي‌سازند و بعضي نيز بر مشکلات مي‌خندند و با نشاط و خونسردي آن را حل مي‌کنند در اينجا به چند نمونه از شادي‌هاي پسنديده اشاره مي‌شود:

الف- ملاقات با برادران ديني. پيامبر اکرم(ص) در وصيّت خويش به امام علي(ع) فرمود: «اي علي براي مؤمن در دنيا سه خوشحالي است: ديدار برادران ديني، افطار از روزه و شب زنده داري در آخر شب»(49). امام صادق(ع) فرمود: خداوند به حضرت داود فرمود: « ي داود با ارتباط با من شادي کن و از ياد من لذّت ببر»(50).

ب- شنا. يکي از تفريحات سالم و مفيد «شنا» است. پيامبر اکرم(ص) فرمود: «بهترين تفريح مؤمن شنا است»(51).

ج- ذکر و ياد خدا. يکي از عوامل نشاط و دلخوشي مؤمنين، ياد خداست پيامبر اکرم(ص) در بخشي از حديث معراج مي‌فرمايد: «دلخوشي مؤمنين در دنيا به ذکر، محبت و رضاي من است»(52). کسي که به خدا محبت دارد طبعاً به ياد اوست و از ياد او لذت مي‌برد و تمام دلخوشي و لذتش به اين است که به ياد او مشغول باشد چنانکه در دعاي سحر امام سجاد(ع) مي‌خوانيم: «با ياد تو دلم زنده است» اگر ياد تو نباشد دل من مي‌ميرد، چون به غير تو دلخوش و اميدي ندارم.

د- تشکيل مجالس جشن و شادي براي احياي ارزش‌ها. يکي از شادي‌هاي مثبت، تشکيل مجالس جشن و سرور به مناسبت اعياد ولادت ائمه معصومين(ع) و فرزندان گرامي‌شان مي‏باشد. امام رضا(ع)به ريّان بن شبيب مي‌فرمايد: «اگر دوست داري در درجات عالي بهشت همراه ما با شي، محزون باش به حزن ما و خوشحال باش براي شادي ما»(53).

هـ - شادي براي حل مشکلات علمي. درباره «شيخ طوسي» گفته اند«گاهي تا صبح روي مسأله‌اي فکر و مطالعه مي‌کرد وقتي بر حل آن مشکل موفق مي‌شد آن چنان بهجت و مسرتي به او دست مي‌داد که فرياد مي‌کرد: اين الملوک و ابناء الملوک، پادشاهان و پادشاه زادگان که شب‌ها را به عيش و عشرت و لذت به سر مي‌بردند کجا هستند که بيايند و اين لذت ما را درک کنند؟(54).

2: شادي‏هاي ناپسند: در شريعت اسلام برخي شادي‏ها ناپسند و مذموم است و مؤمنان بايد از آنها بپرهيزند در ذيل برخي از شادي‌هاي ممنوع و ناپسند را مي‌آوريم.

الف- شادي‏هاي تمسخر آميز. يکي از شادي‌هاي منفي، شادي‌هاي ظاهري، تمسخر آميز است که به منظور تحقير و تضعيف حق، انجام مي‌شود مانند خنده فرعون در برخورد با دلايل منطقي و معجزات روشن حضرت موسي(ع)، يا شادي کفار و مشرکين که با هدف تمسخر پيامبر(ص) انجام مي‌شد و خدا در قرآن به پيامبر(ص) نويد مي‌دهد که ما تو را در برابر استهزاءِ آنها کفايت مي‌کنيم.(55)

ب- شادي به لغزش‌هاي ديگران. شکي نيست که هر کس در طول زندگي، لغزش‌ها و اشتباهاتي دارد و گاهي در موقعيت‌هايي قرار مي‌گيرد که ممکن است مورد خنده ديگران قرار بگيرد مانند: لکنت زبان يا تپق در سخن گفتن، يا زمين خوردن و يا شکست‌هاي زندگي که نبايد در چنين مواقعي خوشحال شويم. امام علي(ع) مي‌فرمايد: «به لغزش ديگران خوشحال مشو، زيرا تو نمي‌داني که زمانه با تو چه خواهد کرد»(56).

ج- خنده‌هاي بي مورد. عرب باديه ‌نشيني به محضر رسول خدا(ص) رسيد در حالي که بر ماده شتري چموش سوار بود پس از عرض سلام شترش او را از آن حضرت دور کرد. در اثر تکرار اين جريان همراهان پيامبر به او خنديدند مرد عرب ناراحت شد و شترش را کشت. اصحاب به پيامبر(ص) عرض کردند مرد عرب شترش را کشت، حضرت فرمود: بله دامن‌هاي شما پر از خون آن شتر است شما خنديد و او از رفتار شما عصباني شد و آن را کشت(57).

د- شادي به گناه. از شادي‌هاي ناپسند، شادي به گناه و عصيان است. امام علي(ع) فرمود: «شادي به گناه زشت تر است از انجام آن»(58).

هـ - شادي با دروغ. از شادي‌هاي ناپسند ايجاد شادي با گفتار دروغ است. پيامبر اکرم(ص) فرمود: «واي بر کسي که سخن دروغ بگويد تا مردم را بخنداند واي بر او، واي براو، واي براو»(59).

و- خنديدن در تشييع جنازه. امام علي(ع) در تشييع جنازه‌اي شرکت کرده بود ناگهان صداي خنده مردي را شنيد، در اين هنگام فرمود: «گويي مرگ در دنيا بر غير ما نوشته شده؛ گويي حق بر غير ما واجب گشته؛ گويي اين مردگاني را که مي‌بينيم مسافراني هستند که به زودي به سوي ما باز مي‌گردند، آنها را در قبرشان مي‌گذاريم و ميراث آنها را مي‌خوريم و گويي بعد از آنها جاودان هستيم». از خنده‌هاي نابجا خنده در تشييع جنازه است(60).

ز- شادي بر مصيبت مظلومان. امام رضا(ع) فرمود: هرکس در رفع احتياجات خويش کوشش را در روز عاشورا ترک کند خداوند حوائج دنيا و آخرت او را برآورده نمايد و هر که روز عاشورا را روز مصيبت و اندوه و گريه قرار دهد روز قيامت را روز شادي و سرورش مقرر فرمايد و چشمهايش را در بهشت به وسيله ما روشن کند و هر کس روز عاشورا روز برکت خويش بنامد و براي منزلش چيزي ذخيره کند وي را در آنچه اندوخته است برکتي نباشد و روز قيامت با يزيد و عبيدالله بن زياد و عمر بن سعد ﻟﻌﻨﺔ الله عليهم در پايين ترين درجه جهنم محشور مي‌شود(61).

غم‌هاي ممدوح(پسنديده) و غم‌هاي مذموم(ناپسند)

حزني که انسان را متوجه خدا، آخرت و مسئوليت‌هاي شرعي و اجتماعي اش مي‌کند، حزن پسنديده است به عبارت ديگر(حزن ممدوح) انسان را وا مي‌دارد که همواره در حال خويش، بينديشد و از خودش راضي نباشد به همين جهت مي‌توان حزن را به عنوان طريقي براي پاک سازي نفس شمرد. در اين جا به اختصار به برخي از آن‌ها اشاره مي‌شود:

1- غم بي توشه بودن 2- احساس عدم ترقي 3- غم از دست دادن استعداد‌ها و سرمايه علمي 4- غم دوري از امام زمان(عج) 5- غم آخرت 6- حزن در هنگام خواندن قرآن 7- ياد مصايب پيامبر(ص) و اهل بيت(ع).

اما حزن(مذموم) که نام ديگرش غم است همچون ابري است بر صفحه دل که از نور علم و انديشه جلوگيري مي‌کند به عبارت ديگر: حزني است که ناشي از نشناختن خويش است. ما به خاطر پرهيز از اطاله کلام در اين جا به برخي از آن عوامل و ريشه‌هاي حزن و اندوه فقط اشاره مي‌کنيم:

1- ميل و رغبت بي اندازه به مظاهر دنيا 2- تنگدستي 3- ثروت 4- حسادت 5- تنبلي و کوتاهي 6- بدهي و قرض گرفتن 7-‏گناه 8- چشم به امکانات و توانايي‌هاي ديگران دوختن 8- غم و مصايب و حوادث ناگوار 9-غم از دست دادن منافع، مال و مقام 10- وابستگي 11- غم روزي(62).

فوايد شادي

شادي، داراي فوايد بسياري است که در اينجا به چند نمونه از آنها اشاره مي‌شود:

1- نشاط روحي؛ سرور و شادي، موجب بهجت وانبساط روحي انسان مي‌شود. امام علي(ع) مي‌فرمايد:«السرور يبسط النفس و يثير النشاط»(63). «شادماني، موجب انبساط روح و ماية وجد و نشاط مي‌شود».

2- موجب شفاعت؛ شادکردن ديگران از نظر پيامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) آثار بسياري دارد که يکي از آنها موجب شفاعت انسان در شرايط مختلف است. امام چهارم(ع) فرمود: «مؤمني نباشد که مردمي‌را شاد کند جز آن که خدا از آن شادي فرشته‌اي آفريند که چون آن مومن در گورش افتد آن شادي که ارزاني داشته گويد. تو کيستي؟ گويد: من آن شادي ام که بر فلاني ارزاني داشتي امروز همدم هراس تنهايي تو هستم و در همه مشاهد قيامت با تو باشم و نزد پروردگارت از تو شفاعت کنم و مقامت را در بهشت به تو بنمايم(64).

3-سلامتي بدن(65)؛ 4- رشد اقتصادي (66)؛ 5- رشد علمي‌ و تحصيلي(67)؛ 6-قدرت هوش و حافظه(68)؛ 7- تقويت بينايي چشم(69).

ب- شادي و نشاط در سيره معصومين(ع)

آنچه تا اين جا درباره موضوع مورد بحث آورده شد، استفاده از احاديث بود اکنون به روش عملي معصومين مي‌پردازيم: پيامبر اسلام(ص) مظهر انسان کامل بود. و قرآن او را به «خُلق عظيم» ياد نموده در سيرة آن حضرت آمده است: «گشاده رو بود و هميشه تبسم بر لب داشت»(70). و شادي در چهره اش نمايان بود، هنگامي‌که از چيزي خوشحال مي‌شد، مي‌فرمود: «الحمدلله علي هذه اﻟﻨﻌﻣﺔ؛ حمد و سپاس خدا را بر اين نعمت». و زماني که غمگين مي‌شد، مي‌فرمود: «اَلحَمدلله علي کُلِّ حالِ؛ حمد مخصوص خداوند است در هر حال»(70).پيامبر اکرم(ص) در روزهاي عيد، غسل مي‌کرد و بر خود عطر مي‌زد و اگر يکي از اصحابش را غمگين مي‌يافت با مزاحي او را شاد مي‌ساخت، او لباس مرتب و مناسب بر تن مي‌کرد و خود را مي‌آراست(71) و مي‌فرمود: «خداوند کثيفي و ژوليدگي را مبغوض مي‌دارد(72). امام علي(ع) که از کودکي با پيامبر اکرم(ص) همنشين بود، بسان آن حضرت، قلبي مهربان و چهره‌اي متبسم، زباني شيرين و اخلاقي خوش داشت. با اصحاب، به نشست و برخواست صميمانه مي‌پرداخت و کساني را که غصه دار و عبوس مي‌ديد، شادمان مي‌ساخت، در برخورد با اصحاب، اهل مزاح و شوخي بود. حضرت فاطمه(س) که زندگاني کوتاه او همراه با فراز و نشيب‌هاي فراوان و گاه حوادث تلخ بود، در فرصت‌هاي مناسب، براي زدودن غبار غم از چهرة شوهر عزيزش لب به مزاح و شوخي مي‌گشود و با شوخي مليح و زيبا، غنچة خنده بر لبان امام علي(ع) شکوفا مي‌ساخت، شادکامي‌و خوشحالي آن پاک بانو، زماني به اوج خود مي‏رسيد که خود را به دور از لغزش‌ها و عمل ناپسند، مي‌يافت(73). از اين رو چون رسول خدا کارهاي داخل منزل را به حضرت فاطمه(س) و امور بيرون خانه را به حضرت علي(ع) واگذار نمود، حضرت زهرا(س) با خوشحالي غير قابل توصيفي فرمود: «جز خدا کسي نمي‌داند که از اين تقسيم کار تا چه اندازه خوشحال شدم، زيرا رسول خدا مرا از انجام کارهايي که مربوط به مردان است، بازداشت»(74). گاهي با شوي عزيز و دلبندش، شوخي مي‌کرد تا نسيم شادي و شادماني را بر سيماي امام علي(ع) مشاهده کند؛ چنانچه امام حسين(ع) را در خردسالي بر روي دست خود نوازش مي‌داد و مي‌فرمود:

«حسين جان! تو به پدرم رسول خدا شباهت داري و به پدرت علي شبيه نيستي و حضرت علي(ع) با شنيدن سخنان حضرت فاطمه(س) تبسم مي‌کرد(75).

پيامبر(ص) و مجالس شادي

1-پيامبر بر گروهي از زنگيان در حالي كه مشغول و آوازه خواني بودند، گذشت. آنان ساكت شدند پيامبر فرمود: به كارتان ادامه دهيد تا يهوديان بدانند در دين ما آساني و آسايش است(76). 2-امام باقر(ع) فرمودند: پيامبر اسلام(ص) از محله بني زريق عبور ميكردند، صداي موسيقي شنيدند فرمودند: چه خبر است؟ گفتند اي رسول خدا، فلاني عروسي كرده است. فرمودند دينش كامل شده است، اين ازدواج است نه زنا، نبايد مخفيانه باشد، بايد دودي به آسمان برود، يا صداي دايرهاي بلند شود، فرق نكاح و زنا به نواختن دايره است(77). 3-امام صادق(ع) فرمودند: شب عروسي علي(ع) با فاطمه(س)، پيامبر(ص) صداي دايره شنيد، فرمود: اين چيست؟ ام سلمه گفت: اي رسول خدا، اين اسماء بنت عميس است كه دايره مي‌نوازد و با اين كار مي‌خواهد فاطمه را شاد نگه دارد تا مبادا احساس بيمادري كند. پيامبر(ص) دستش را به سوي آسمان بلند كرد و فرمود: خدايا همان طوري كه اسماء دخترم را خوشحال كرد در قلب او شادي افروز. سپس پيامبر(ص) اسماء را صدا زد و فرمود: وقتي دف مي‌زنيد چه مضموني دارد؟ گفت نميدانم ما با اين كار مي‌خواهيم شادي بيافرينيم. حضرت فـرمودند: با دف فحـش ندهـيد(78) 4- شيخ طوسي در امالي آورده است که: پيامبر(ص) از خانه علي بن هبّار عبور كردند، صداي دف شنيدند، پرسيدند: چه خبر است؟ گفتند: علي بن هبار عروسي دارد، حضرت فرمودند: ازدواج خوبي است زنا نيست پايههاي ازدواج را محكم گردانيد و آن را آشكار كنيد و دف بنوازيد(79). 5-روزي که پيامبر(ص) از مکه وارد مدينه شدند: موج شادي مدينه را فرا گرفت علامه مجلسي در «بحار الانوار» از کتاب دلائل النبوه از انس بن مالک در اين باره چنين گزارش مي‌دهد «مردان و زنان انصار به استقبال آمده بودند هر کدام مي‌گفتند: به منزل ما بياييد پيامبر(ص) فرمودند: شتر را به حال خود واگذاريد شتر به خانه ابي ايوب زانو زد .دختران طايفه بني نجار در حالي که دف مي‌نواختند از منزل خارج شدند و اين شعر را مي‌سرودند: ما دختران بني نجاريم /محمد چه همساية خوبي است(80). 6- نوادر راوندي باسناده عن موسي بن جعفر(ع) عن آبائه قال رسول الله(ص): «فرق بين عروسي و زنا نواختن دايره است»(81). 7- فقيه بزرگوار ملامحسن فيض کاشاني به نقل از ابوحامد غزالي آورده است: مستحب و پسنديده است كه ازدواج، علني و آشكار انجام شود، پيامبر(ص) فرمود: تفاوت ميان ازدواج حلال و حرام، دايره زدن و خواندن است(82). 8- هنگام ازدواج رسول خدا(ص) با حضرت خديجه(س) هم زنان مي‌زدند و مي‌خواندند.

علامه مجلسي مي‌نويسد: سپس بانوان دايره هايي آوردند و آن را براي خديجه مي‌نواختند(83).

پانوشت :

--------------

* مدرس حوزه ودانشگاه

پيوست‌ها در گزارش نامه موجود است.

بخش ديگر اين مقاله را در شماره آتي دنبال کنيد.

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org